شعر در وصف
کعبه دل,شعر در مورد کعبه دل,شعر درباره کعبه دل,شعر کعبه دل,شعر کعبه
دلها,شعر کعبه دل پروین اعتصامی,کعبه دلها شعر,شعر کربلا کعبه دلهاست خدا
میداند,متن شعر کعبه دلها,شعر طواف کعبه دل کن,شعر کعبه و دل,متن شعر کعبه
دلها,شعر درباره کعبه دل,شعر کربلا کعبه دلهاست,متن شعر کربلا کعبه
دلهاست,شعر کعبه و دل پروین اعتصامی,شعر کعبه دل از پروین اعتصامی,شعر کعبه
دل ها,متن شعر کربلا کعبه دلهاست خدا میداند,شعر کربلا کعبه ی دلهاست خدا
میداند,متن شعر کعبه دلها علی زند وکیلی,متن
آهنگ کعبه دلها دارکوب,متن آهنگ کعبه دلها,متن ترانه کعبه دل ها,متن آهنگ
کعبه دلها از دارکوب,دانلود متن آهنگ کعبه دلها,شعر کعبه ودل پروین
اعتصامی,شعر کعبه ی دل,شعر در مورد کعبه دل
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد کعبه دل برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
برخیز، هان! می خواند این خانه تو را، برخیز
برخیز در پاس حرم، احرام برداریم
در انتظار ما نشسته خانه ی توحید
او را بیا چشم انتظار خویش نگذاریم
کاروان! می روی و شوق زیارت داری
خوش به حال تو که اینقدر سعادت داری
خوش به حال تو که امسال مسافر شده ای
خانه دوست همین جاست که زائر شده ای
خلق چرخیدند، چرخیدند تا کامل شدند
آب و گل بودند تا دیروز، جان و دل شدند
جام را پر کن صفای خاطر آن خوشدلان
سعی کردند و ز هرچه غیر از او زائل شدند
خلق تا از زمزم معنا لبی تر کرده اند
قطره ای خورده نخورده، مست لایعقل شدند
کاش ما نیز به این قافله می پیوستیم
کاشکی جامه احرام به خود می بستیم
ما که اینگونه سراپا همه حاجت شده ایم
عاشقانیم که مشتاق زیارت شده ایم
خوش به حال تو که امسال مسافر شده ای
خانه دوست همین جاست که زائر شده ای
مست شو! مست،که این جرعه به کام تورسید
خوش به حال توکه این قرعه به نام تورسید
ای خدا می شود آیا به طوافت برسیم
مثل سیمرغ برآییم و به قافت برسیم
دست در حلقه آن خانه و آن در بزنیم
بوسه بر خاک سر قبر پیمبر بزنیم؟
سفر خوش، مسافر! برایم دعا کن
به قولی که دادی، در آنجا وفا کن
مسافر! سفر کن، زمین را بلرزان
ودر قلب دنیا دلت را رها کن
در آغوش شب ها، زمین بغض کرده
همین که رسیدی، سحر را صدا کن
وقته احرام ببندید/ ای مسافرای کعبه
شماها رو طلبیده/ به خدا، خدای کعبه
به خدای مروه هیچکس/ مهربونتر از خدا نیس
به خدا هیچ جای دنیا/ با صفاتر از صفا نیس
سلام کعبه! سلام آستان سبز سجودم
سلام قبله من! هستی ام! تمام وجودم
سلام عشق نجیبی که صاف و ساده و پاکی
فدای نیم نگاهت تمام بود و نبودم
پر است خلوتم از یاد عاشقانه او * گرفته باز دل کوچکم بهانه او
مسافران همه رفتند و باز جا ماندم * کدام جاده مرا می برد به خانه او
غروب ابری پاییز می چکد در من * پرم ز هق هق باران کجاست شانه او؟
خداوندا بحقّ خاتمِ عشق
به نور عشق و قطبِ اعظم عشق
روانم را چو هاجر شاد گردان
بجوشان در وجودم زمزم عشق